زماني درباره زيدان ميگفتند ويژگي او اين است که هر بازيکني نميداند توپ را چه کار کند آن را به او ميسپارد. اين ويژگي دسته مهمي از بازيکنان بزرگ است. اما به نظر ميرسد زيدان کمي پير شده است. و حالا بايد اين جمله را درباره رونالدينهو گفت. در بازي بارسا- رئال هرگاه توپ به رونالدينهو ميرسيد پيشبيني ضربه بعدي بسيار سخت بود.
بازيکناني مثل زيدان، رونالدينهو، فيگوو يا کاکا از اين دسته بازيکنان بزرگ هستند که بايد بگذاري کار خودشان را بکنند شايد سه بار به دفاع بخورند اما بازي آنان حسي را ايجاد ميکند مثل تعليق در ادبيات يعني انتظار چيزي که نميدانيد چيست. مارادونا بزرگترين نمونه اين جادوگران است. گذشته از تکنيک که مشخصه تمام آنهاست درک اين که جوري ديگري هم ميشود ويژگي آنهاست. چيزي که رونالدو منچستر در حالحاضر فاقد آن است. اين بازيکنان داستان کوتاه هستند. جذاب؛ هيجانانگيز و شاعرانه
دسته ديگر بازيکنان بزرگ که بيشتر شامل مهاجمان هستند يک جورهايي شبيه گنگسترها بازي ميکنند. يعني زمان مناسب در موقعيت مناسب و يک شليک. مثل رونالدو، شوچنکو و يا هانري از نسل قديميتر وان باستن و پله اينگونهاند اين بازيکنان حتي ميتوانند تنبل هم باشند مثل روماريو ولي وقتي که بايد کار خود را انجام ميدهند البته ممکن است گاهي وقتها آنقدر که لازم است برنده نباشند. اين بازيکنان داستانهاي خيلي کوتاه با لحظهاي هستند از اين داستانهاي مدرن يک لحظه همهچيز اتفاق ميافتد.
اما دسته ديگر که کميابتر هستند مثل رمان توجه کردن به آنها خيلي سخت است يعني بايد زمان بگذرد و تاريخ روي آنها قضاوت کند. بازيکناني که فراز و نشيب زيادي ندارند. کار خودشان را ميکنند ولي خيالات از جانب آنها راحت است. مالديني، بارسي و يا برخي داروازهبانان مثل اشمايکل از اين دستهاند. رمانهايي که لذت بردن از آنها حوصله ميخواهد.
اما خواندن رمان حوصله را سر ميبرد و داستانهاي خيلي کوتاه هم زود تمام ميشود. جذابترين تکههاي فوتبال داستانهاي کوتاه آن است شما نود دقيقه براي پنج تا داستان کوتاه يک فوتبال را نگاه مي کنيد. حالا بستگي به شانستان دارد که داستانهاي آن روز داستانهاي خوبي باشد يا نه. دربازي بارسا- رئال اين رونالدينهو بود که رئاليسم جادويي را در نيوکمپ مينوشت.
بازيکناني مثل زيدان، رونالدينهو، فيگوو يا کاکا از اين دسته بازيکنان بزرگ هستند که بايد بگذاري کار خودشان را بکنند شايد سه بار به دفاع بخورند اما بازي آنان حسي را ايجاد ميکند مثل تعليق در ادبيات يعني انتظار چيزي که نميدانيد چيست. مارادونا بزرگترين نمونه اين جادوگران است. گذشته از تکنيک که مشخصه تمام آنهاست درک اين که جوري ديگري هم ميشود ويژگي آنهاست. چيزي که رونالدو منچستر در حالحاضر فاقد آن است. اين بازيکنان داستان کوتاه هستند. جذاب؛ هيجانانگيز و شاعرانه
دسته ديگر بازيکنان بزرگ که بيشتر شامل مهاجمان هستند يک جورهايي شبيه گنگسترها بازي ميکنند. يعني زمان مناسب در موقعيت مناسب و يک شليک. مثل رونالدو، شوچنکو و يا هانري از نسل قديميتر وان باستن و پله اينگونهاند اين بازيکنان حتي ميتوانند تنبل هم باشند مثل روماريو ولي وقتي که بايد کار خود را انجام ميدهند البته ممکن است گاهي وقتها آنقدر که لازم است برنده نباشند. اين بازيکنان داستانهاي خيلي کوتاه با لحظهاي هستند از اين داستانهاي مدرن يک لحظه همهچيز اتفاق ميافتد.
اما دسته ديگر که کميابتر هستند مثل رمان توجه کردن به آنها خيلي سخت است يعني بايد زمان بگذرد و تاريخ روي آنها قضاوت کند. بازيکناني که فراز و نشيب زيادي ندارند. کار خودشان را ميکنند ولي خيالات از جانب آنها راحت است. مالديني، بارسي و يا برخي داروازهبانان مثل اشمايکل از اين دستهاند. رمانهايي که لذت بردن از آنها حوصله ميخواهد.
اما خواندن رمان حوصله را سر ميبرد و داستانهاي خيلي کوتاه هم زود تمام ميشود. جذابترين تکههاي فوتبال داستانهاي کوتاه آن است شما نود دقيقه براي پنج تا داستان کوتاه يک فوتبال را نگاه مي کنيد. حالا بستگي به شانستان دارد که داستانهاي آن روز داستانهاي خوبي باشد يا نه. دربازي بارسا- رئال اين رونالدينهو بود که رئاليسم جادويي را در نيوکمپ مينوشت.
۵ نظر:
plz add me in ur list (( http://www.gerash7.persianblog.com ))
my blog title is گراش سون .tanx
bye
that waz really coool ! :)
albate baziaa messle eric contona ham hastan ke ye roman e jazavan ke az aval ta akharesh por az dastan e kootast , va albate eshgh e manan :x
آره اریک گفتی و کردی کبابم. دیگه فکر نکنم لنگهاش پیدا شده شاید رونالدینهو بیش از اریک از فوتبال لذت ببره هم هیچ فوتبالیستی مثل کانتونا از زندگی لذت نمیکشه
از آشنايي با شما خيلي خوشحالم و با گراش كه اسمش را شنيده بودم و نمي دانستم كجاست.زاويه ي نگاهتان در اين مطلب برايم جالب بود.در ضمن هنوز با گل آقا همكاري دارم.
بي بي گل
ارسال یک نظر