درباره عملكرد موسسه توسعه و همياري بخش گراش
هرگاه كسي در گراش بخواهد كاري را انجام دهد اولين راهي كه به ذهناش ميرسد كمك خواستن از خيرين و نيكانديشان شهر است. از هركدام از از اين خيرين بپرسيد ماهانه چندين مراجعه كننده دارند كه از آنان براي فلان تيم ورزشي، دعوت از يك مداح، برگزاري مراسم خاص ، ساخت مسجد، كمك به تهيه جهاز عروسي مستمند، فعاليتهاي فرهنگي و هنري و بسياري از اينگونه موارد طلب همياري و كمك دارند. پراكندگي اين كمكها باعث شد گروهي كه بخش مهمي از فعاليتهاي شهر به ياري آنان انجام ميشود، در بسياري هياتهاي امنا شركت داشته و در واقع واسطه اصلي دريافت كمكها بودند به اين فكر بيافتد براي منظم كردن همياري و كمكها و يك كاسه نمودن آن اقدام به تاسيس موسسهاي نمايند كه به جاي مراجعه مرتب به خيرين بتوان با دريافت كمك، اين گونه موارد را نظاممند كرد.
اينگونه موسسه توسعه و همياري بخش گراش آغاز به كار كرد و بعد از چندين ساله فعاليت آقاي جهانسوزي به عنوان دبير اجرايي موسسه مصاحبهاي با شماره 14 عصر گراش داشته كه بد نديدم تحشيهاي بر آن داشته باشم. اين نوشته را ضمن احترام به اين موسسه و انديشههاي اوليه آن نوشتهام كه تلاشيست براي بزرگداشت شهرمان و آن را بيشتر از جنبه نقد نوشتهام و اين كه به جاي حرف زدن نظرات خود را شفاف و مكتوب بيان كنيم. باشد كه راهگشا باشد.
اگر به تركيب هيات امنا موسسه توجه كنيد شامل پنج نفر از مسوولين و چهارنفر از معتمدين شهر ميباشد البته متاسفانه نامي از اين مسئولين و معتمدين برده نشده است كه با توجه به آن بتوان سخن گفت. اما تاثير حضور مسئولين در هيات امنا اين شده كه هر كدام از ادارات بخشي از بودجه را به خود تخصيص داده و در واقع وظايف موسسه به آن اداره منتقل شده است. به نظر ميرسد موسسه براي جلوگيري از گسترش اداري خود تصميم گرفته است تنها به تقسيم بودجه پرداخته و انجام هزينهها را به ادارت دولتي واگذار نمايد. اين ديدگاه غالب موسسه است «توسعه با همياري مردم و مسئولين دولتي تعريف شده پس هر دو مكمل و بازوي يكديگرند» اين جمله را بخواهيم معني كنيم اين ميشود كه مردم پول بدهند و مسئولين هزينه كنند.
در حالي كه نظامهاي سياسي از ماليات براي اعمال اين شيوه استفاده ميكنند و همياري شيوه مناسبي نيست. مردم همياري مالي خود را به شكل ماليات پرداخته كرده و اين ماليات توسط دولت در بخشهاي مختلف هزينه ميگردد. پس اگر موسسه بخواهد به اين شكل فعلي عمل كند در واقع دارد ماليات دولت را از گراشيهاي خليجنشين دريافت ميكند.
ديدگاهي اينگونه باعث ميشود كه دولت به تدريج نيازي به هزينه كردن در شهر گراش نديده و با توجه به موجود بودن سرمايههاي مردم سعي نمايد آنها را برنامهريزي كرده و استفاده نمايد. اين در حاليست كه گراشيها ساكن در خود شهر بر اساس مقررات ماليات و عوارض را به ميزان مقرر پرداخت مينمايند و اين همياريها تا چند سال اخير بخشي از بودجه ادارات نبوده است.
مثال تربيتبدني ميتواند در روشن شدن موضوع كمك نمايد بر اساس شنيدهها به اداره تربيتبندي گراش تكليف شده است كه بودجه جاري و اداري خود را نيز از طريق كمكهاي مردمي هزينه نمايد. پس از كمكهاي بيشائبه به ورزش گراش به خصوص از طرف آقاي محبي، به شكل طبيعي مقامات استاني دريافتاند كه ضرورتي ندارد بودجه خود را به گراش اختصاص دهند زيرا خود گراشيها هر چيز را كه بخواهند خودشان به دست ميآورند.
يا هرگاه مردم به حق خواهان ادارهاي شدهاند شرط اول اين بوده است كه ساختمان اداره توسط خود مردم تامين گردد. در حالي كه اين وظيفه دولت است كه در قبال پرداخت ماليات و به عنوان حق طبيعي شهروندان، همچنين براي انجام وظايف خود نظام اداري موردنظر را به وجود بياورد. بخش عمراني نيز بخشي از اين ايجاد نظام است.
موسسه با تامين بخشي از بودجه ادارات دو واقع اين ديدگاه غلط را كه مردم بايد هزينهها را پرداخت نمايند و تنها دولت هزينه نمايد تقويت ميكند. پرداختهاي مردم در چهارچوب مشخص ماليات و عوارض صورت ميگيرد نه همياري
اما اين بدان معني نيست كه همياري صورت نگيرد. در شهرهايي مانند گراش كه درآمدها و سرمايههايي وجود دارد كه بايد جهتدهي شود، وجود موسسههايي شبيه موسسه توسعه و همياري بخش گراش ضروريست كه بتواند با جهتدهي اين سرمايهها آنها را در محلهاي موردنظر فعال نمايد.
از سوي ديگر موسسه نميخواهد به اصطلاح داراي دفتر و دستك گسترده شده و خود در همه هزينهها دخالت كند و اين گونه با كار ادارات تداخل پيدا نمايد به خاطر همين مثلاً در بخش فرهنگ توليت را به اداره آموزش و پرورش واگذار كرده است. اين دو گزاره را با هم جمع نماييم اشكالي پيش نميآيد چون ميبينيم چارهاي به جز اين براي موسسه باقي نمانده است. زيرا گراش فاقد نهادهاي مدني، انجمنها و گروههاي غيردولتي است كه در كنار آموزش و پروش قرار گرفته و بتوانند اين بودجه را جذب نمايند.
به نظر ميرسد هدف اوليه موسسه در جهت توسعه بايد تقويت نهادهاي مستقل باشد تا به اين شكل هم امكان توسعه اجتماعي فراهم شده و هم سازوكار مناسب و مستقل از دولت براي بودجه موجود فراهم گردد. مثلاً در زمينه استعدادهاي درخشان به جاي تخصيص بودجه به آموزش وپرورش كه نتيجه آن تامين بودجه جاري كانون فرهنگي و ... ميباشد بايد انجمن دانشجويان و دانشآموزان ايجاد و يا فعال گردد و همين بودجه در اختيار آنان قرار گيرد به اين شكل هم قدرت اين انجمنها بيشتر شده هم از خلاقيت جوانان كه اين همه شعار آن را ميدهيم استفاده خواهد شد. نميتوان انكار كرد كه اگر اين بودجه مثلاً در اختيار انجمنهاي دانشآموزي قرار گيرد به دليل عدم تجربه شايد و تاكيد ميكنم شايد به خوبي هزينه نشود. اما مطمئن باشيد آموزشي كه آنان خواهند آموخت بسيار پرسودتر از هزينه آن در اداره بزرگ آموزش و پروش است.
دليل من براي اين كه موسسه اعتقادي به هزينه كردن از مجراي گروههاي مدني و مستقل ندارد اين است. تاكنون چندين درخواستي كه از طرف انجمن ميراث فرهنگي، گروه گردآورندگان فرهنگ گراش و دوره سوم جشنواره كل، گروه موسيقي پارسينا و ... انجام شده بي پاسخ مانده است و تنها هزينه انجام شده در اين مورد خريد لوازم صوتي است كه در حال حاضر نيز در اختيار موسسه قرار دارد. در جواب نامههاي متعدد ارسال شده آمده است كه بودجه فرهنگي موسسه در اختيار آموزش و پرورش قرار گرفته است. در حالي كه آموزش و پرورش بزرگترين اداره شهر گراش بوده و اين بودجه اندك نميتواند به كار آنان آيد. ولي بودجه 500 هزار توماني ميتواند يك سال، هر كدام از انجمنهاي فرهنگي را زنده نگهدارد.
اين مساله فقط در مورد مسائل فرهنگي مطرح نيست در مورد ورزش نيز بودجه موجود بايستي به جاي اداره تربيتبدني در اختيار اتحاديه باشگاههاي گراش قرار گيرد تا اينگونه نهادهاي مدني و مردمي تقويت گردد نه اين كه بودجه به بدنه اداري تزريق شده و آن را معتاد نمايد.
اينگونه موسسه توسعه و همياري بخش گراش آغاز به كار كرد و بعد از چندين ساله فعاليت آقاي جهانسوزي به عنوان دبير اجرايي موسسه مصاحبهاي با شماره 14 عصر گراش داشته كه بد نديدم تحشيهاي بر آن داشته باشم. اين نوشته را ضمن احترام به اين موسسه و انديشههاي اوليه آن نوشتهام كه تلاشيست براي بزرگداشت شهرمان و آن را بيشتر از جنبه نقد نوشتهام و اين كه به جاي حرف زدن نظرات خود را شفاف و مكتوب بيان كنيم. باشد كه راهگشا باشد.
اگر به تركيب هيات امنا موسسه توجه كنيد شامل پنج نفر از مسوولين و چهارنفر از معتمدين شهر ميباشد البته متاسفانه نامي از اين مسئولين و معتمدين برده نشده است كه با توجه به آن بتوان سخن گفت. اما تاثير حضور مسئولين در هيات امنا اين شده كه هر كدام از ادارات بخشي از بودجه را به خود تخصيص داده و در واقع وظايف موسسه به آن اداره منتقل شده است. به نظر ميرسد موسسه براي جلوگيري از گسترش اداري خود تصميم گرفته است تنها به تقسيم بودجه پرداخته و انجام هزينهها را به ادارت دولتي واگذار نمايد. اين ديدگاه غالب موسسه است «توسعه با همياري مردم و مسئولين دولتي تعريف شده پس هر دو مكمل و بازوي يكديگرند» اين جمله را بخواهيم معني كنيم اين ميشود كه مردم پول بدهند و مسئولين هزينه كنند.
در حالي كه نظامهاي سياسي از ماليات براي اعمال اين شيوه استفاده ميكنند و همياري شيوه مناسبي نيست. مردم همياري مالي خود را به شكل ماليات پرداخته كرده و اين ماليات توسط دولت در بخشهاي مختلف هزينه ميگردد. پس اگر موسسه بخواهد به اين شكل فعلي عمل كند در واقع دارد ماليات دولت را از گراشيهاي خليجنشين دريافت ميكند.
ديدگاهي اينگونه باعث ميشود كه دولت به تدريج نيازي به هزينه كردن در شهر گراش نديده و با توجه به موجود بودن سرمايههاي مردم سعي نمايد آنها را برنامهريزي كرده و استفاده نمايد. اين در حاليست كه گراشيها ساكن در خود شهر بر اساس مقررات ماليات و عوارض را به ميزان مقرر پرداخت مينمايند و اين همياريها تا چند سال اخير بخشي از بودجه ادارات نبوده است.
مثال تربيتبدني ميتواند در روشن شدن موضوع كمك نمايد بر اساس شنيدهها به اداره تربيتبندي گراش تكليف شده است كه بودجه جاري و اداري خود را نيز از طريق كمكهاي مردمي هزينه نمايد. پس از كمكهاي بيشائبه به ورزش گراش به خصوص از طرف آقاي محبي، به شكل طبيعي مقامات استاني دريافتاند كه ضرورتي ندارد بودجه خود را به گراش اختصاص دهند زيرا خود گراشيها هر چيز را كه بخواهند خودشان به دست ميآورند.
يا هرگاه مردم به حق خواهان ادارهاي شدهاند شرط اول اين بوده است كه ساختمان اداره توسط خود مردم تامين گردد. در حالي كه اين وظيفه دولت است كه در قبال پرداخت ماليات و به عنوان حق طبيعي شهروندان، همچنين براي انجام وظايف خود نظام اداري موردنظر را به وجود بياورد. بخش عمراني نيز بخشي از اين ايجاد نظام است.
موسسه با تامين بخشي از بودجه ادارات دو واقع اين ديدگاه غلط را كه مردم بايد هزينهها را پرداخت نمايند و تنها دولت هزينه نمايد تقويت ميكند. پرداختهاي مردم در چهارچوب مشخص ماليات و عوارض صورت ميگيرد نه همياري
اما اين بدان معني نيست كه همياري صورت نگيرد. در شهرهايي مانند گراش كه درآمدها و سرمايههايي وجود دارد كه بايد جهتدهي شود، وجود موسسههايي شبيه موسسه توسعه و همياري بخش گراش ضروريست كه بتواند با جهتدهي اين سرمايهها آنها را در محلهاي موردنظر فعال نمايد.
از سوي ديگر موسسه نميخواهد به اصطلاح داراي دفتر و دستك گسترده شده و خود در همه هزينهها دخالت كند و اين گونه با كار ادارات تداخل پيدا نمايد به خاطر همين مثلاً در بخش فرهنگ توليت را به اداره آموزش و پرورش واگذار كرده است. اين دو گزاره را با هم جمع نماييم اشكالي پيش نميآيد چون ميبينيم چارهاي به جز اين براي موسسه باقي نمانده است. زيرا گراش فاقد نهادهاي مدني، انجمنها و گروههاي غيردولتي است كه در كنار آموزش و پروش قرار گرفته و بتوانند اين بودجه را جذب نمايند.
به نظر ميرسد هدف اوليه موسسه در جهت توسعه بايد تقويت نهادهاي مستقل باشد تا به اين شكل هم امكان توسعه اجتماعي فراهم شده و هم سازوكار مناسب و مستقل از دولت براي بودجه موجود فراهم گردد. مثلاً در زمينه استعدادهاي درخشان به جاي تخصيص بودجه به آموزش وپرورش كه نتيجه آن تامين بودجه جاري كانون فرهنگي و ... ميباشد بايد انجمن دانشجويان و دانشآموزان ايجاد و يا فعال گردد و همين بودجه در اختيار آنان قرار گيرد به اين شكل هم قدرت اين انجمنها بيشتر شده هم از خلاقيت جوانان كه اين همه شعار آن را ميدهيم استفاده خواهد شد. نميتوان انكار كرد كه اگر اين بودجه مثلاً در اختيار انجمنهاي دانشآموزي قرار گيرد به دليل عدم تجربه شايد و تاكيد ميكنم شايد به خوبي هزينه نشود. اما مطمئن باشيد آموزشي كه آنان خواهند آموخت بسيار پرسودتر از هزينه آن در اداره بزرگ آموزش و پروش است.
دليل من براي اين كه موسسه اعتقادي به هزينه كردن از مجراي گروههاي مدني و مستقل ندارد اين است. تاكنون چندين درخواستي كه از طرف انجمن ميراث فرهنگي، گروه گردآورندگان فرهنگ گراش و دوره سوم جشنواره كل، گروه موسيقي پارسينا و ... انجام شده بي پاسخ مانده است و تنها هزينه انجام شده در اين مورد خريد لوازم صوتي است كه در حال حاضر نيز در اختيار موسسه قرار دارد. در جواب نامههاي متعدد ارسال شده آمده است كه بودجه فرهنگي موسسه در اختيار آموزش و پرورش قرار گرفته است. در حالي كه آموزش و پرورش بزرگترين اداره شهر گراش بوده و اين بودجه اندك نميتواند به كار آنان آيد. ولي بودجه 500 هزار توماني ميتواند يك سال، هر كدام از انجمنهاي فرهنگي را زنده نگهدارد.
اين مساله فقط در مورد مسائل فرهنگي مطرح نيست در مورد ورزش نيز بودجه موجود بايستي به جاي اداره تربيتبدني در اختيار اتحاديه باشگاههاي گراش قرار گيرد تا اينگونه نهادهاي مدني و مردمي تقويت گردد نه اين كه بودجه به بدنه اداري تزريق شده و آن را معتاد نمايد.
ادامه دارد
۱ نظر:
salam
khayli khobe ke inghadr be fekre gerashin
movafagh bashin
ارسال یک نظر