سرقتهاي اخير در گراش و شاخص احساس امنيت
هنگامي كه درباره امنيت صحبت ميكنيم چگونه ميتوانيم به يك نفر ثابت كنيم كه داراي امنيت است يا نه. شاخصهايي براي سنجش اين كه امنيت درچه سطحي قرار دارد، وجود دارد. ميزان سرقت، درصد افراد بزهكار و يا زنداني و يا نسبت قتل به سرقت، اما در كنار اينها شاخصي بيشتر رواني به نام احساس امنيت وجود دارد كه در واقع زيرمجموعه امنيت بوده ولي بيش از آن كه شاخصي جنايي باشد نمودي از مهندسي اجتماعي و سلامت اجتماعيست. برخي از جرايم هستند كه هرچند ميزان آنان اندك باشد و يا تلافات انساني نداشته باشد با اين وجود در فرد به عنوان عضويي از اجتماعي احساس ناامني را به وجود ميآورند. قتل، سرقت مسلحانه، سرقت به عنف و جرايم مشهود چهار نمونه اصلي از اين جرايم هستند. گذشته از قتل كه نوع منحصر بفردي از جنايت است كه در آن فرديت انساني محو ميگردد. در سه سرقت ديگر سارق گذشته از تصاحب مال ديگري (يا همان تعريف حقوقي سرقت) در واقع جامعه را به چالش ميطلبد. در سرقت به عنف و سرقت مسلحانه، سارق حضور فيزيكي داشته و اينگونه سايه وحشت به نمود عيني وحشت تبديل مي شود. همين هراس از واقعيت يافتن است كه وحشت را تشديد كرده و ما احساس نا امني ميكنيم.
در سرقتهاي اخير سارق يا سارقين با انتخاب مكانهايي در خيابان اصلي براي سرقت در واقع جامعه را دچار چالش احساس امنيت مينمايد كه آيا شهر آنچنان ناامن است كه فردي به خود اجازه ميدهد اين ريسك بزرگ را بپذيرد و در مركز شهر اقدام به سرقت نمايد در واقع اين سرقتهاي نمونهاي سادهتر از جرايم مشهود هستند. جرايمي كه در اينجا هرچند مشهود نيستند ولي مردم آنان را به خاطر ريسكپذيري بالا مشهود قلمداد ميكنند. مانند اين كه گفته شود كسي در روز روشن اقدام به دزدي ميكند.
در هنگام سرقت يك بانك اين كه چقدر سرقت شده است در ضريبهاي احساس امنيت نقشي ندارد بلكه همين كه بانكي با احتياطهاي امنيتي بالا مورد سرقت قرار گرفته است اين احساس را در افراد جامعه بهوجود ميآورد كه آيا مكانهاي داراي امنيت كمتر در امان خواهند ماند. پس كم بودن ارزش مالي برخي از سرقتهاي اخير چيزي از اهميت آنها نميكاهد بلكه مهمتر اين است كه اين سرقتها در خيابان اصلي صورت گرفته است كه به قاعده بايد داراي بالاترين ضريب امنيتي در سطح شهر باشد.
از سوي ديگر محل انجام اين سرقتها به نحوي ديگر اين احساس عدم امنيت را تشديد ميكند. شنيدن حرفهايي اينچنيني اين چند روزه در گراش بعيد نيست: «وقتي مغازه كنار سپاه رو ميزنند مي خواهي كجا رو نزنند؟» «شب كه خيابان آباد هست پس اينا كي كارشون رو ميكنن؟»«مگه اين شهر نگهبان و سرباز نداره ، شايد خودشون هم دست داشته باشند وگرنه نمي شه كه؟» اين صحبتها در واقع انعكاس ديدي ست كه معتقد است دليل اصلي اين سرقتها معضلات امنيتي است در واقع نيز نميتوان آن را رد كرد ولي همين بياعتمادي به نگهبانان امنيت در تشديد احساس عدم امنيت بيشتر از هر عاملي موثر است. گاهي با وجود آمار بالاي سرقت و جرايم، افكار عمومي به مسئولين امنيتي به دلايلي مانند وضعيت جنگي و يا كمبودهاي مالي حق ميدهد. در اين حالت اميد به بهبود و يا بسيج عمومي ميتواند در احساس امنيت عمومي موثر باشد اما وقتي افكار عمومي از مسئولين امنيتساز قطع اميد كرد چيزي به نام امنيت بر جاي نميماند
هر گاه در گراش تداخلي در وضعيت امنيتي گراش رخ ميدهد، شهروندان به شكل خودكار به حافظه تاريخي خود مراجعه كرده و وقايع تيرماه 1381 را به ياد ميآورند در تحليل اين وقايع باز خواهم نوشت ولي نبايد از نظر دور داشت كه در آنجا نيز چيزي كه شعله ماجرا را بالا برد عدم پاسخگويي مناسب به افكار عمومي و دغدغههاي امنيتي آنان بود ودر اين قضايا هم شنيدم هنگامي كه مساله با بخشداري به عنوان مهمترين مرجع امنيتي شهر مطرح شده است پاسخ داده شده كه : «آمار سرقت در گراش نسبت به شهرهاي همجوار مانند بيرم هنوز خيلي پايينتر است.» از چند جنبه به اين حرف ميشود خرده گرفت. اول اين كه در بررسي آماري بايد متغيرها مساوي گرفته شود تا بتوان در يك متغير به مقايسه پرداخت براساس كدام شباهت آمار سرقت در گراش با اين شهر مورد مقايسه قرار گرفته است. شايد صحيحترين نوع مقايسه آمار خود گراش در سالهاي گذشته با آمار اخير باشد كه افزايش محسوسي را نشان خواهد داد و مويد درستي اين احساس نگراني عمومي ميباشد. از جنبه ديگر در بررسي آماري نبايد آمار به شكل جهت دار مقايسه شود چرا در اين مقايسه با شهرهاي همجواري كه داراي آمار سرقت پايينتري هستند مقايسه نشود. و در آخر اين نحوه درست پاسخگويي با يك نگراني به حق است؟
اما براي كشف اين سرقتها راه چندان سادهاي در پيش نيست. گراش بر خلاف بسياري شهرهاي ديگر داراي سارقان بومي حرفهاي نيست كه به توان با بررسي سوابق زندانيان به ريشهيابي موضوع پرداخت معمولاً سارقين گراش غيربومي بوده و تنها گاه از همدستي بوميان استفاده ميكنند. از اين نظر شايد كشف سرقتهاي به وقوع پيوسته در صورت عدم ادامه امري دشوار باشد اما توقع عمومي اين است كه تمهيدات لازم براي جلوگيري از سرقتهاي بعدي صورت پذيرد. پيشگيريهايي كه از نظر مردم كار چندان سختي نبايد باشد هرچند كه بياحتياطي خودمان را نيز نبايد فراموش كنيم. بسياري از اين سرقتها در واقع بيشتر به خاطر عدم رعايت سادهترين نكات ايمني امكان وقوع يافتهاند. مانند نبستن محل كانال كولر در داروخانه دكتر ايزدي و يا بررسي نكردن خالي بودن مغازه از افراد غير، در فروشگاهي ديگر.
با دادن آگاهيهاي لازم به مردم همچنين پاسخگويي مرتب و صحيح ميتوان با ترميم بخشي از روحيه اجتماعي آنان، اطمينان داد كه شهرما هنوز جاي خوبي براي زيستن است
۲ نظر:
سلام يوسف ... در اين مورد والله من نمي تونم چيزي بگم چون تو اين گيرو داد تا حالا نبودم ببينم مردم چه شكلي ميشن وقتي دزدي زياد ميشه .. ولي فكر كنم بسيج مردمي مي تونه كمي شهر رو از امنيت بيشتري بر خوردار كنه .. موفق باشي.
salam
namidonam vali shayad hamon be ehteyati baase in etefaqat shode
be nazare man gerash behtarin behashte
age bedonim che nemati darim
shaqaieq
ارسال یک نظر