۳/۱۷/۱۳۸۵

نقد: در پست مدرنیسم چه چیز را باور کنیم

این نوشته نقدی است بر نوشته پست مدرن یعنی چی؟(کربلایی هاشم رجب زاده)اثر جهان بخش لورگی پور در وبلاگ داگ بلاگ
در تعریف پست مدرنیسم و نسبت آن با زمان تحولات اجتماعی و ادبی دو دیدگاه به ظاهر متضاد وجود دارد. در تعریفی پست مدرنیسم چیزی جز دنباله‌ی مدرنیسم نیست و منطبق بر زمان تاریخی می‌باشد. از نگاهی دیگر پست مدرنیسم بازنگری در مبانی مدرنیسم و شاید نوعی ارتجاع است برای گریز از انحراف مدرنیسم. در واقع دو تعریف جنبه‌هایی مختلفی از سیر بشری را برجسته می‌کنند. ولی هیچ کدام در پی تعریف، که عامل مانعیت را با خود دارد برنمی‌آیند.
وقتی پست مدرنیسم در حیطه ادبی به چیزی اطلاق می‌شود این تعاریف در کنش با تاریخ ادبیات قرار می‌گیرد. مدرنیسم به عنوان یک جریان مسلط در بخشی از تاریخ ادبیات تعریف می‌شود و اکنونِ تاریخی می‌تواند پست مدرنیسم باشد. چون تعریف اکنون ممکن نیست برای تعریف آن از بخشی فیکس شده یا همان مدرنیسم استفاده می‌کنیم در حالی که پست مدرنیسم می‌‌تواند نسبت مستقیمی با مدرنیسم نداشته باشد در این صورت پست مدرنیسم بیش از آن ارتجاع باشد می‌تواند چیزی باشد که ریشه در جای دیگری دارد. ولی عدم تعین باعث شده که اختلافاتی در اطلاق این واژه «با کلاس» بر چیزها وجود داشته باشد.
در متن خوانده شده ما با دوپاره روبه‌رو هستیم که از بر هم‌نهی آن‌ها باید چیزی شکل بگیرد که در نام پست مدرنیسم نامیده شده است. رفتار ظاهری با متن این است که کاتب (با توجه به ادامه متن لغاتی مثل نویسنده یا پدیدآورنده نمی‌تواند گویایی لازم را داشته باشد) دو متن را نوشته است متن نخست روایت «روایتی از فولکلور منطقه تربت» است و یک گوینده دارد به نام «کربلایی هاشم رجب زاده» متن با این کار سعی در القا اصالت و بکارت خود دارد نام گوینده و این کاتب حضور حداقلی دارد باید این را به خواننده نشان دهد که هم متن ناب است هم کاتب صادق، حتی زبان نیز با چرخش از شکل مکتوب به سمت حالت ملفوظ سعی می‌کند حداکثر صداقت خود را در روایت نشان دهد.
متن دوم در واقع تاییدیه‌ای بر اصالت گوینده (روای) متن اول در اینجا نیز تاکید خاصی بر دو جنبه گوینده دیده می‌شود اول اصالت روستایی نهفته در «دامداری و کشاورزی» و بعد صداقتی که می‌تواند ناشی از رفتار مذهبی باشد. کاتب در اینجا نیز برای نشان دادن صداقت متن نسبت راوی دوم با راوی نخست را لو می‌دهد که نشان دهد همه‌چیز رو و در اختیار خواننده است که خود برگزیند با متنی اصیل روبه‌رو است یا نه
حلقه رابط این دو متن نام انتخاب شده است «پست مدرن یعنی چی؟» است کارکرد این نام در نظام کلی با توجه به تعاریف نخستین ارائه شده می‌تواند دوگانه باشد. در تعریفی پست مدرنیسم به معنای رجعت، نام سعی در القای این دارد که گذشته از نویسندگانی نامردی که متن‌های اصیل فولکلور را دستکاری می‌کنند شما در اینجا گذشته از تمام بازی‌های مدرنیستی به اصل بازگشت کرده‌اید به ناب بودن از شهر گذشته‌اید به طبیعت رسیده‌اید. و حتی از مفهوم هستی گذشته‌اید و به نابی نیستی نایل شده‌اید. در تعریف دوم نیز نام به شما می‌گوید گذشته از ارتباط ساده بین دو متن خام شما به دنبال چیزهایی فراتر از این‌ها باشید. روابط هندسی و تعریف شده مدرن را کنار بگذارید و پیدا کنید این دو متن «به ظاهر» می‌تواند چقدر روابط خاص را کشف کنید. روابطی که اگر برخوردی کلاسیک یا مدرن با متن داشته باشید در درک آن ناتوان می‌مانید.
اما شما اگر پست مدرن‌تان کمی عمیق‌تر باشد باید توجه کنید اولین مساله این است که متن اعتماد نکنید حتی این متن نیز گذشته از خواست کاتب با نمایش بیش از حد صداقت و ناب بودن این را به شما یادآوری می‌کند. تمام چینش متن چیزی جز این را دنبال می‌کند که صداقت متن را نمایش دهد. در واقع ما در اینجا با چیزی جز تبلیغ صداقت روبه‌رو نیستیم مثل شرکتی که سعی می‌کند به هر شکلی مفید بودن مصرف شیر را نمایش دهد این نمایش البته ممکن است یک نمایش صادقانه باشد ( چون کار سختی است ما به عنوان یک نامتخصص تعیین کنیم که شیر مفید است یا نه) ولی چه در صورت مفید بودن چه مفید نبودن تبلیغ سعی در القا مفهوم مفید بودن شیر دارد. با این وجود شاید شما باز هم به این بازی تن دردهید (باز تاکید می‌کنم شاید این تبلیغ در مفهوم مدرن یا کلاسیک خود واقعی و درست باشد) در اینجا نیز ما با متنی روبه‌رو هستیم که سعی در نمایش صداقت دارد شما به عنوان یک مخاطب این نمایش می‌توانید هم با آن برشتی برخورد کنید هم استانیسلاوسکی یا فاصله‌گذاری کنید یا نمایش را باور کنید بستگی دارد چگونه بخواهید لذت ببرید.
گذشته از نمایش صداقت که القایی مفهومی است از نظر شکلی متن نمایشی دادایستی دارد. شاید شدتی در انتخابات تصادفی آن نباشد (با توجه به آن تعریف رایج نه چندان صحیح دادایسیم در ایران) ولی چینش متن در واقع این گونه القا می‌کند که دو متن نه چندان ارزشمند همین‌طوری کنار هم قرار گرفته‌اند و حال خودتان تحویل‌اش کنید. ساختار کولاژ گونه‌ی متن هر چند این کولاژ خیلی در ابعاد کوچکی است و گسترده نشده شکل بیرونی یک ایده دادایستی را بروز می‌دهد.اما گذشته از این رفتار با این گونه مواد خامی چگونه می‌شد برخورد کرد. نویسنده این یادداشت در چالش با این روایت جذاب بومی قرار گرفته است چند سال پیش که این گونه حکایتی را آن زمان من از مجله «همساده» به عنوان فولکلور منطقه گراش در جنوب استان فارس خواندم. واکنش فردی من باز تولید فرم و محتوا بودم نتیجه کار چندان دلچسب نبود ولی برای مقایسه با متن بررسی شده خواندن آن خالی از لطف نیست.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

salam mamad
be khatere naghd khodayish dastet dard nakone.
kheyli bishter az inke fekr koni baram soodmand bood.
age eshkal nadare bezaramesh too weblogam.
mowaffagh bashi.

ناشناس گفت...

خوب راستش من اين متن را به عنوان يك داستان نخواندم، و وقتي جهان بهم گفت آن يك داستان بود، گفتم خوب، حالا مساله فرق مي كند! مي‌خواهم بگويم من از حرفهاي خواجه‌پور اين را گرفتم كه نوع ارايه متن و برچسبي كه بر آن مي‌زنيم، در واقع تبليغي است براي متن، و نوع رابطه ما را با متن روشن مي‌كند (يا بهتر است بگويم ما را وادار به خريد آن مي‌كند!) و من اين را قبول دارم به هر حال.
مسعود

ناشناس گفت...

محمد عزیز سلام
تمام عشایر های جنوب به قربانت به خصوص حاج دروش لورگی ابوی جهانبخش خان که تازه از بلاد فرنگ برگشته
خیلی هم عشق زن گرفتن است

ناشناس گفت...

سلام خدمت شما نقاد محترم
باید بگم نقد شما به درد کارهای علمی نمیخوره و اصلا اون چیزی که من میخواستم نبود