طنز با/در بینامتنیت
کتاب ه مثل تفاهم/ رویا صدر/نشر ثالث/
چاپ اول 83 /1200 تومان
آیا ما چیزی به نام طنز زنانه داریم؟ نمیتوان انکار کرد که هر نویسندهای بخشی از دید و هویت خود را در متن تزریق میکند. اما هنگامی یک جریان يا نحله ادبی شکل میگیرد که دارای چندین اثر يا صاحب اثر تاثیرگذار باشد.
طنز فارسی نیز همانند دیگر بخشهای ادبیاتفارسی هویتی مردانه دارد. گاه حتی زنانی که در این فضا به خلق اثر پرداختهاند. برای اثبات خود مردانهتر از مردان نوشتهاند. اما تاکید بر هویت زنانه که معروفترین نمونه آن «فروغ فرخزاد» است، کمکم این دغدغه را در زنان ایجاد کرد که اهمیت بیشتری فردیت و ذهنیت خود بدهند.
در «هـ مثل تفاهم» زنانگی حضور دارد اما تاکیدی بر زنانگی وجود ندارد. بلکه آنچه برای نویسنده مهم بوده تجربه فرمهای مختلف زبانی برای رسیدن به اشکال تازهای از طنز است. در این شکلهای مختلف نوشتار به قاعده زن بودن نویسنده باعث شده است توجه بیشتری به برخی فرمها اعمال شود.
هنگامی که میگوییم «نویسنده تاکیدی بر زنانگی ندارد.» یعنی او سعی نمیکند به عنوان زنِ نوعی اثر خود را پدید بیاورد. بلکه نویسنده، فرد يا انسانیست که زن نیز است. این زن بودن در برخی داستانها که فرم تکنگاری دارند مشخصتر است.
دغدغه «رویا صدر» بیش از آن که «موقعیت اجتماعی زن» باشد، دغدغه زبان است و چگونگی به کارگیری آن حتی در داستانهایی که به نظر بیشتر زنانه میآیند مانند «هـ مثل تفاهم» يا «طبیعت بیجان» ما در واقع با نمونههای موفقتری از دغدغه زبان روبهرو هستیم. «هـ مثل تفاهم» توجه و نقطه تمرکز را بر «زیر گفتگو» قرار دادهاست. این که چیزی را بگوییم و چیز دیگری را بخواهیم. من آنقدر مسلط نیستم که بخواهم از جنبه زبانشناسی این مساله را واکاوم. ولی مساله منظور و معنای متن مهمترین دغدغه ما و زبانشناسان در درک متن است. «طبیعت بیجان» یک کار فرمی زیباست. معمولاً دیگر حضور نویسنده در داستان به عنوان برشدهنده موقعیت «زمان-مکان» کارکردی دستمالی شده پیدا کرده و وسیله شده برای سر وته داستان را هم آوردن اما ما در اینجا میبینیم که نویسنده بر خلاف تصور اولیه ما نه به عنوان برشدهنده بلکه به عنوان یک خط اتصال وارد داستان میشود. خطی که زندگی واقعی را به زندگی روی کاغذ وصل میکند.
شیوه طنزآفرینی «رویا صدر» نیز قابل توجه است. به نظر من صدر میداند نه میتواند کنشهای داستانی طنز (طنز موقعیت) ایجاد کند و نه یک فکاههنویس خوب است. او روی توانایی خود در «نقیضهسازی» تاکید میکند. به خاطر همین طنز او گاه خاص میشود. یعنی کسی که آشنایی با متون اصلی نداشته باشد، توانایی ارتباط با طنز خوانده شده را هم ندارد. از جنبه مثبت در اینگونه طنزها ما با لودگی و طنزآفرینی با زور و ضرب روبهرو نیستم. شاید گزافه باشد وی در واقع ما با یک طنز پستمدرن روبهرو هستیم که حاصل تداخل متن در حال خواندن با متنهای خوانده شده پشین است. این تباین و تشابه در همنشینیها و جانشینیهاست که طنز متنهای «رویا صدر» را میآفریند. در اینجا مثل بیشتر مواقع طنز حاصل قرار گرفتن چیزی در جایی غیر آنجا باشد است. در طنز موقعیت این فرد است که در موقعیت مکانی متناقض قرار گرفته است. در فکاهه مفهوم نابهجا است. و در نقیضه این کلمات هستند که به بازی گرفته میشوند.
محمد خواجهپور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر