۳/۳۰/۱۳۸۴

چرا حالا

می‌دانم نوشتن این مطلب در شهری مثل گراش کلی عواقب خواهد داشت باید سال‌ها بار آن را بر دوش بکشم. ام صبح جمعه که از خواب بیدار شدم احساس کردم چیزهایی تغییر کرده است باید جوری دیگری شده باشد این را به مسعود هم گفتم. اما شنبه فهمیدم این عوض شدن و تغییر مثل همیشه به سمت گند زدن بوده است.
شاید از این بعد مجبور باشم بیشتر خودم باشم با ایده‌هایی عریان و مشخص . خودم و شهری که کمتر باید به آن فکر کنم.
این آخرین یادداشت من پنجشنبه توی الف بود :«انتخاب‌های ما حاصل برگزیدن گزینه‌ای نیست. دور ریختن گزینه‌های دیگر است. » گاهی احساس می‌کنم مثل سگی که نمی‌داند خطر را احساس کرده بودم. و حالا باید مثل بعضی‌ها کابوس ببینم
این متن بیانیه کسانی‌ست که به طور مشروط و انتقادی از رفسنجانی حمایت کرده‌اند و اولین گام برای حضور در فضای عمومی وبلاگ‌ها
هم‌ميهنان گرامي؛
با توجه به نتايج اعلام شده انتخابات رياست جمهوري كه حكايت از آن دارد كه آقايان هاشمي رفسنجاني و احمدي‌نژاد به دور دوم راه يافته‌اند، ما امضا كنندگان بيانيه زير علي‌رغم آنكه مواضع كاملا متفاوتي در مرحله اول انتخابات داشته‌ايم، از آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني در مرحله دوم انتخابات حمايت كرده و به طور جدي از همگان مي‌خواهيم تا براي جلوگيري از آن‌چيزي كه به عقيده ما يك فاجعه بسيار نزديك و در كمين است، به هاشمي رفسنجاني راي دهند. از تمامي فرهيختگان منتقدي كه به آينده و سرنوشت ايران اهميت مي‌دهند مي‌خواهيم تا در شرايط كنوني، از بحث‌ها و نقدهاي تفرقه‌افكن خودداري كرده و ضمن راي‌دادن به هاشمي رفسنجاني ديگران را نيز دعوت به راي دادن به ايشان كنند.
محمد خواجه‌پور

هیچ نظری موجود نیست: