۵/۰۸/۱۳۸۳

آدم‌ها در اينترنت

مي‌خواستم الف را صفحه‌بندي كنم. براي عكس‌ها بايد به اينترنت وصل مي شدم. دو تا اي‌ميل آمده بود
هميشه به خاطر اين كه ايراني‌ها در اينرنت با شناسه‌هاي جعلي وارد مي‌شوند. عادت كرده‌ايم هيچ‌چيز را باور نكنيم. ولي بعد كه از شانس من طرف اُن لاين شد فهيمدم كه نه واقعاً از اعضاي قديمي انجمن شعر گراش است. شايد به اندازه او كه پنج سال قبل را به ياد آورد خوشحال شدم. خانم فاطمه حسيني چندماهي عضو انجمن بعد رفت كانادا و از او بي‌خبر بوديم. حالا  نمي‌دانم دوباره چطوري پيدامان كرده. شايد بتواند به عنوان يك ناظر بيروني درباره اين وبلاگ نظر بدهد
من هم از دوستان قديمي‌ و همكلاسي‌هايش گفتم كه اكثر ازدواج كرده بودند ولي او هنوز نه ، دليل آن مهم نيست شايد اين تفاوت سن ازدواج جالب توجه تر بود. اين اينجا اگر دخترها اينجا از سن خاصي بگذرند ديگر شانس ازدواج را از دست مي‌دهند. به اين تفاوت‌ها دوباره خواهم پرداخت. اما اين يادداشت را بيشتر براي اين نوشتم كه بگويم به قابليت ارتباطي اينرنت بيشتر اعتماد خواهم كرد. شايد به خاطر همين است كه هيچ وقت از معرفي كردن خودم نترسيده‌ام. چون هميشه عادت كرده‌ام حتي از كارهاي اشتباه خودم هم دفاع كنم. چون آن‌ها را من انجام داده‌ام و به بهانه حرف مردم و ... نمي‌شود از زير بار مسئوليت اعمال‌مان در برويم. يادم باشد يك يادداشت مفصل درباره هويت فردي در اينترنت بنويسم

۵/۰۵/۱۳۸۳

تشكر

بايد همين ابتداي كار از گروه امنيتي گراش كه قبلاً اينجا صاحب خانه بودند و حالا نشاني آن‌ها اين است، تشكر كنم. اميدوارم آن‌ها هم فعال‌تر و زودتر سايت خود را به‌روز كنند. به دلايلي مي‌خواستم اين وبلاگ در بلاگر باشد از جمله اين كه كار با اين سرويس را يادبگيرم و لطف آن دو نفر به من كمك كرد
 در هر صورت از اين بعد اينجا من مي‌نويسم.« محمد خواجه‌پور»  قرار نيست به كسي فحش بدهم يا كسي را بكوبم. تنها مجالي براي نقد خود، خودمان و ديگران همين. فراموش نكنيد... مرام‌نامه اين وبلاگ نيز به زودي در سمت چپ قرار خواهد گرفت. چيزي كه لااقل خودم به آن پايبند خواهم بود
تاخير چند روزه هم بابت گرفتن اين آدرس بود سعي مي كنم منظم‌تر بنويسم‌

۴/۲۶/۱۳۸۳

آغاز راه

سلام
اين وبلاگ قرار است در واقع ديدگاه من باشد نسبت به شهرم گراش و خودم. شايد در ميان چند وبلاگي كه گراشيها‌ تاكنون راه‌اندازي كرده‌اند هيچ‌كدام تمايلي به اين نداشته‌اند كه درباره خود و شهرشان بنويسند. دلايل كاملاً موجه‌اي هم دارند كه در يادداشت‌هاي بعدي مرور خواهم كرد. مرامنامه‌وبلاگ به زودي در كنار آن قرار خواهد گرفت
در اين وبلاگ به دو مبحث خواهم پرداخت اول ديدگاهم نسبت به شهر گراش و تحليل آنچه كه بر ما مي‌گذرد و دوم خودم و آنچه مي‌كنم شايد زبان اين نوشتار چندان وبلاگي و صريح نباشد ولي دوست دارم در اينجا آن‌طور سخن بگويم كه شايد جاي ديگري نگويم